#ترفندهای_روباه #قسمت_دوم #نوشته_ی_شهرام_ارشادی کم کم داشت سَر و کله ی خورشیداز پشت کوه ها پیدا میشد ،روباه یه کش و قوسی به خودش داد و دهن دره ای کرد و گفت :امروز روز قشنگیه ،روزی که من راهِ جدیدی
بوی کاهگل (فصل اول)
![بوی کاهگل (فصل اول) بوی کاهگل (فصل اول)](http://shahramershadi.com/wp-content/uploads/2017/09/بوی-کاهگل-612x350.jpg)
نمی دونم ، ولی یه مدتِ بوی کاهگل می پیچه تو ذهنم ، دلم لک میزنه واسه کوزه ی آب ِ خنک ، گُــم میشم تو باغِ درخونه ای ، قد میکشم اندازه ی درخت ِگردو ، زرد آلوهای لپ
داستان افسردگی
![داستان افسردگی داستان افسردگی](http://shahramershadi.com/wp-content/uploads/2017/04/داستان-افسردگی-750x300.jpg)
بلند بلند گفت : چه زمونه ای شده بعضیا برای سگشون جیگر می خرندو بعضیام برای جیگرشون سگ . بعد انگشتر عقیقش رو توی دستش جا به جا کرد وادامه داد :مردم دین و ایمونشون رو از دست دادن ،
داستان بارداری
![داستان بارداری داستان بارداری](http://shahramershadi.com/wp-content/uploads/2017/03/بارداری.png)
:دکتر جون لگد زدناش کم شده نگرانم ،نکنه خدای نکرده بَچه م طوریش شده ؟ دکتر هاج و واج منو نیگاه کرد ،ادامه دادم : تو رو خدا دکتر الان هشت ماهشه ،دیگه یه لحظه ام نمی تونم بدون فکرش
اُستاد تَقَیُد
![اُستاد تَقَیُد اُستاد تَقَیُد](http://shahramershadi.com/wp-content/uploads/2017/02/2-1.jpg)
:اگر همواره مانند گذشته بیندیشید ، همیشه همان چیزهایی را به دست می آورید که تا بحال کسب کرده اید. بعدپاکت سیگارش رو روی میز انداخت و سیگارخاموش رو نشوند روی لبش و با ولع ، تار قدیمی رو بغل
سقوط
![سقوط سقوط](http://shahramershadi.com/wp-content/uploads/2017/02/1.jpg)
تموم تصورات من از معتاد آدمی به غایت لاغر ، فرتوت و لاجونی بود اما اینبار با دَکلی رو برو بودم که به استناد شواهد و قراین موجود قطع به یقین معتاد نامیده میشد، معتاد ِ مدرن . در زندگی