#ترفندهای_روباه #قسمت_دوم #نوشته_ی_شهرام_ارشادی کم کم داشت سَر و کله ی خورشیداز پشت کوه ها پیدا میشد ،روباه یه کش و قوسی به خودش داد و دهن دره ای کرد و گفت :امروز روز قشنگیه ،روزی که من راهِ جدیدی
ترفندهای روباه
قسمت اول: روباه با خوشحالی به گرگ گفت : ببین چه گله گوسفندی حداقل ۴۰ تا گوسفندن . گرگ که دیگه طاقتش طاق شده بود گفت : خب بِـریم ، مُردیم بسکی گشنگی خوردیم. روباه با دسپاچگی
بوقیل
سبزه میدون بازاری بود که از شیر مرغ تا جون آدمی زاد توش پیدا می شد ، طبق یه عقیده ی قدیمی همه چیز ارزون تر از همه جا بود ، چرا و به چه دلیلش رو کسی نمی
آهنگ “اندیشه” از آلبوم ” نه و هرگز “
تا اتفاق تازه ...
تا اتفاق تازه … تا اتفاق تــــــازه ،تا مــــــرزاین رهــــایی فاصله ای نمانده ،فاصـــــله ،خود ماییم در حسرت رسیدن،عمری به گریه طی شد خسته نشو ز پرواز ، پرنده شو، رهاییم از جاده هــــا نترسُ ،ازحسِ شک وتردید به آسِمون
پیدایش
میلاد خندید و گفت :این قاب دیگه دِ مُدَس ، بفروشیمش مامان . مامان نگاهی به من کردو دستی به پیشونی ِ بلندش کشید و گفت :ناصر خدا بیامرز خیلی اینو دوس داشت ، می گفت جزو طرحای استاد فرشچیانه