بُز سلحشورانه از همکاری حرف میزد از مهربون بودن آدما ، ازجای گرم ، غذای خوب ، سرپناه ،دستاشو به علامت اتحاد گره زد به هم و بعد رو کرد به خونواده ی آقای خرو س وگفت : مگه غیر
بُز سلحشورانه از همکاری حرف میزد از مهربون بودن آدما ، ازجای گرم ، غذای خوب ، سرپناه ،دستاشو به علامت اتحاد گره زد به هم و بعد رو کرد به خونواده ی آقای خرو س وگفت : مگه غیر