اولین چایی ِ صبح ، طعمش مثِ آخرین چایی مزخرفِ دیشب بود ، حتی خواب هم نتونست طعم ِ جوشیدگی تُ عوض کنه . کتاب رو محکم بست و کوبید رو میز ،بعد با یه نگاه عاقل اندر سفیه گفت
اولین چایی ِ صبح ، طعمش مثِ آخرین چایی مزخرفِ دیشب بود ، حتی خواب هم نتونست طعم ِ جوشیدگی تُ عوض کنه . کتاب رو محکم بست و کوبید رو میز ،بعد با یه نگاه عاقل اندر سفیه گفت