#ترفندهای_روباه #قسمت_دوم #نوشته_ی_شهرام_ارشادی کم کم داشت سَر و کله ی خورشیداز پشت کوه ها پیدا میشد ،روباه یه کش و قوسی به خودش داد و دهن دره ای کرد و گفت :امروز روز قشنگیه ،روزی که من راهِ جدیدی
ترفندهای روباه
قسمت اول: روباه با خوشحالی به گرگ گفت : ببین چه گله گوسفندی حداقل ۴۰ تا گوسفندن . گرگ که دیگه طاقتش طاق شده بود گفت : خب بِـریم ، مُردیم بسکی گشنگی خوردیم. روباه با دسپاچگی