من به تنهایی خویش محکومم وبه یک سایه ،که هر لحظه، به دنبال من است حسرت اتاق ِ خالی از تن شده رویای هزار ساله من شعر ، به رقص ِ ، فکر ِ بی قافیه ام می خندد من
من به تنهایی خویش محکومم وبه یک سایه ،که هر لحظه، به دنبال من است حسرت اتاق ِ خالی از تن شده رویای هزار ساله من شعر ، به رقص ِ ، فکر ِ بی قافیه ام می خندد من