پنجره هم نفهمید، این کوچه حتی این شهر
قصۀ رفتن تو ، زخمی به قلب من زد
زخمی به تلخی زهر
**
اون لحظه ای که تقدیر ،فرصت نداد به دستام
با لالاییت بخوابم،واسه دردات ببارم
مــردن تموم حرفام
**
باید ازگریه پرکرد،خورجین این سفررو
گم کرد تو ساحلِ غم،این من ِدربه دررو
تو لحظه لحظه شب،دادِگـلایه ســــرداد
با غصه ماتم گرفت، رفتُ به مرگ خبرداد
**
بی تو چه فایده داره، دنیای عـــــاشقانه
رفتی، نموندی بامن، خامـوش شد ترانه
بی تو چه فایده داره، دنیای عـــــاشقانه
وقتی، نموندی بامن، خـاموش شد ترانه
خاموش شد ترانه